تاجیکان در مسیر تاریخ

The translated English version of the history of Tajiks can be found here.

تاجیکان در مسیر تاریخ

گذری بر سیر تاریخی واژه تاجیک و تاجیکی از آغاز تا امروز:- 

تعاریف واژه “تاجیک” گوناگون و گاه مغایر هستندو تقسیم بندی سیاسی جهان در سده پیش به دو بلوک شرق و غرب و مسایل پیرامون آن بر پیچیده گی این تعاریف افزوده است. که به برخی از تعاریف این واژه در اینجا اشاره می کنیم:-

  1. در کتاب تاریخ هرودت جلد سوم صفحه 376 واژه “دادیک” را هرودت به کار برده که محققان منظور از آن را همان تاجیک میدانند.
  2. بستان السیاحه قرن سیزده هجری شمسی جلد دوم صفحه 61 ” تاجیک نام طایفه ای است برخی گویند از نسل یافث بن نوح و برخی گویند از تخمه سام نوح و فرقه ای بر آن رفته اند که تاجیک مقابل ترک است یعنی فارس زبان”.
  3. لغت نامه دهخدا:- کلمه ای پهلوی است که از اسم قبیله ای از قبایل ایرانی با نام “تاج” برآمده است.
  4. فرهنگ معین:- تازیک و تات رعیت و “جیک” پسوند تصغیر بوده و عموما غیر ترک را گویند.
    • مساله پیدایش و انکشاف زبان و ادبیات کلاسیک تاجیک ( دری، فارسی دری)

قرن دهم و قرون بعدی آزاد وار نشو و نموی ادبیات کلاسیک تاجیکی، فارسی دری شمرده میشود.

آثار ادبیات بدیعی( غالبا آثار منظوم) آثار تاریخی و علمی که در این ادوار به وجود آمده است در حیات مدنی مردم ماوراء‌النهر، خراسان، ایران غربی، هندوستان شمالی و بسیاری ممالک شهر نزدیک و میانه نقش بزرگی بازی کرده است.

از سال 742‌م دانستن زبان و خط عربی امور اداری خراسان و هم چنین ماوراء‌النهر که زیر اداره‌ی حکومت خراسان قرار داشت حتمی و اجباری گردید. این ادعا را قدیمی ترین سندی که به زبان عربی نوشته شده و از حدود ماوراء‌النهر یافت شده است یعنی نامه مشهور(شاه سغد حاکم سمرقند) تایید نماید.

با آنهم زبان عربی به عنوان زبان آثار خطی تنها دریک قسمت ناچیز طبقه‌ی اشراف، شاعران و علمای درباری رواج بود عامه‌ی وسیع اهالی شهر و دهات ماوراء‌النهر، خراسان، سیستان، ایران غربی به زبان مادری خود صحبت می‌کردند.در حیات تاریخی و فرهنگی و ادبی خلق های ایران و آسیای میانه نقش نسبتا مهمی را زبان بازی کرده است که در منابع بنام” زبان پارسی” یا “زبان فارسی” یاد میشود.

همینطور در ابتدای قرن هشتم زبان زنده‌ای اهالی بلخ زبان فارسی بوده است.

شرایط ورود زبان فارسی در میدان وسیع حیات سیاسی و مدنی و تجسم آن به خط عربی قبل از همه، در ولایات شرقی خلافت، یعنی در ماوراءالنهر، خراسان، سیستان به وجود آنده بود و فقط در همین نواحی اولین دولت های مستقل طاهریان( 821-873), صفاریان( 873-903) و سامانیان( 999- 875) بوجود آمده و اعیان و اشراف فیودالی محلی و حلقه های حامی آنها زبان مادری خود، زبان اهالی محلی، یعنی زبان فارسی ره به صفت زبان دولتی و ادبی پیشنهاد کرده و ازین طریق استقلال سیاسی و مدنی خود را نزد خلافت عرب تاکید و تایید مینمودند.

در منابع همچنان از شاعران این دوره که به زبان فارسی شعر میگفتند ذکر رفته است. و هگین شاعران در ماوراءالنهر ، خراسان، سیستان یعنی ولایات که در حدود آنها پروسه‌ی تشکل خلف تاجیک بوجود میآمد، تولد یافته و عمر به سر برده انکشاف و شکوهمند ادبیات کلاسیک تاجیک، فارس و دری مخصوصا از دوره سامانیان دوره ای که رودکی آخر قرن نهم و اواسط قرن دهم و فردوسی(933‌م)، یا ( 1020-934 یا 1025‌م) و هم چنان معاصران آنها یعنی دقیقی بلخی ( 977‌‌م) ابوالحسن شهید بلخی، ابوشکور بلخی و دیگر آثار ارزشمند بدیعی شان را به زبان فارسی ایجاد کردند، آغاز میشود..نگارش اولین آثار منشور ادبیات کلاسیک تاجیک فارسی و دری نیز به همین زمان و محل تعلق دارند که در بین آنها قبل از همه آثار زیر را باید نام گرفت:-  

اول:- مقدمه ابومنصوری بر “شه‌نامه” که در سال 957‌م در شهر توس(خراسان) نوشته شده است.

دوم:- داروشناسی تالیف ” ابومنصوری بن علی هروی در زمان حکمرانی منصوری ابن نوح (961-976‌م) در بخارا نوشته شده است.

سوم:- حدودالعالم اثر جغرافیایی که مولف آن نامعلوم است که در سال 982 یا 983‌م در گوزگانان( شمال غربی افغانستان امروزه) نوشته شده است.

چهارم:- اثر جغرافیایی ابوالموی  بلخی که به نام” عجایب البلدان” و یا کتاب “عجایبات و بحر و بر” معروف است.

در اواسط قرن یازدهم ادبیات کلاسیک تاجیک- فارسی دری با یک سلسله آثار اصیل تاریخی مانند “زین الاخبار” ابوسعید گردیزی تالیف در اواسط سالهای( 1048- 1052‌م) ، ” تاریخ بیهقی” ابوالفضل بیهقی ( سال وفات1077م)، تاریخ سیستان مکلف نامعلوم غنی گردیده است.

در دوره سامانیان نیز آثاری از زبان عربی به زبان فارسی ترجمه گردیده که آثار مشهور آن “تاریخ طبری” و تفسیر قرآن اهمیت زیادی کسب کرده و دوره معین( تقریبا در سال 963م) با فرمان حکام سامانیان و مقربان آنها انجام شده است.

از سال1022م‌ تا 1038م‌ فعالیت دانشمند بزرگ خلق تاجیک، ابوعلی سینا بلخی در اصفهان جریان می‌آبد. و در همین جا برای حاکم محلی چند اثر از جمله اثر مشهورش”دانش نامه” یا “دانستن نامه علایی” را به زبان فارسی ایجاد کرده است.

تاثیر و شهرت ادبیات خطی فارسی در قرون وسطی چنان زیاد بود که این ابیات نه تنها در ممالک که زبان فارسی برای اهالی زبان مادری حساب میشد، ماوراءالنهر، خراسان، ایران غربی بلکه در کشورهای بیرونی از حدود آنها، یعنی آذربایجان آسیای صغیر، کردستان، هندوستان شمالی، ترکستان شرقی نیز ایجاد می شد.

اصطلاح دری در ادبیات علمی، بعضا با لهجه های محلی پارس ها”زردشتیان” یزد و کرمان و هم چنین لهجه‌ی سیوندی( واقع در سمت شرقی تهران) وغیره نیز منسوب شده است. حالا این اصطلاح در افغانستان نسبت به شکل خطی یکی از زبان های رسمی این مملکت یعنی فارسی-دری بکار برده میشود.

زبان (فارسی) و زبان( دری) را همچون دو زبان گوناگون و یا مقابل همدیگر گذاشتن مطلقا نادرست است.

ابوالفضل بلعمی در مقدمه‌ی عربی” تاریخ طبری” تقریبا در سال 963م زبان ترجمه اش را( زبان فارسی دری) می نامد.

بعدتر ظاهرا بعد از سال 976م مقدمه‌ی عربی این ترجمه به مقدمه‌ی فارسی برگردانده می شود که در آن زبان این ترجمه(پارسی) نامیده می شود همین طور هیچ یک شبهه‌ای نیست که اصطلاحات “فارسی”، “فارسی دری” عینا در یک معنا به کار رفته است. به همه این اصطلاحات فقط یک زبان یعنی زبان ادبیات کلاسیک فارسی و دری و تاجیک “زبان پارسی” افاده شده است.

هر گاه که سخن از قدیمی ترین مراحل  انکشاف این زبان رود،  زبان و ادبیات کلاسیک تاجیک، فارسی و دری را از ادوار گذشته ی شرقی آن که در یاد گاری های خطی فارس قدیم و میانه تجسم یافته است، نباید جدا کرد.

این زبان در خلا بوجود نیامده است تاریخ آن با اینکه از دوره استیلای عرب، بلکه از قرن ششم قبل از میلاد شروع میگردد که این ادعا را یادگاری های خطی تایید مینماید.

انجام تشکل خلق تاجیک( قبل از میلاد و بعد از میلاد)

پیدایش نخستین پدیده های دولت در ایران به قرن نهم و هشتم قبل از میلاد میرسد در این قرون اکثر نواحی ایران غربی به حدود دولت (آشور) و ( اورارتو) شامل میشد. در اواسط قرن ششم قبل از میلاد به جای دولت میدی(ماد) دولت هخامنشی ها بوجود آمد. بنیاد دولت هخامنشی ها در پادشاه طوایف فارس کوروش دوم گذاشت که بیشتر مانند سلطنت میدی بود.

آسیای میانه در دوره سکندر مقدونی و یونان:- خلق های آسیای میانه با کدام نیرو در مقابل سکندر مقدونی مقاومت کردند؟ باید گفت که کمبودی اساسی نیروهای تدافعی آسیای میانه مرکزیت نداشتن آنها بود.

در مبارزه به خاطر استقلال سغد و باختر سپهسالار محلی ( اسپیته‌من) که یکی از سیماهای خیلی برجسته در تاریخ اجداد قدیم خلق تاحیک بود، سرداری میکرد.در سال 329ق‌م) اسپیته‌من با نیروی زیاد عسکر که با آن اهالی مرفه نیز همراه شده بودند شهر مراکنده را تسخیر نمود. بیشتر بخش گارنیزیون سکندر به قتل رسیده و باقی مانده عساکر آن در انتظار نیروی اجدادی به ارگ قلعه پناه بردند.

در دورانی که آسیای میانه مورد استیلای سکندر قرار گرفته بود فقط خوارزم توانست استقلال خود را نگهدارد.

اجداد تاجیکان و دیگر خلق های آسیای میانه در ظرف سه سال آزادی کشور خود را حفظ نمودند و با استیلاگرانی که امپراتوری بزرگ را بوجود آورده بودند، مبارزه کردند.اگر چه تا مدت آنها در این مبارزه مغلوب شدند، ولی به هر حال با مقاومت دلاورانه خود به اسکندر چنان ضربه وارد ساختند که نیروی نظامی لشکر او با سرعت تضعیف شد. در صورت علاقه به خواندن بیشتر در این مورد مراجعه شود به کتاب( تاریخ خلق تاجیکان سال 1955).

در همان دوره ای که حکومت در ماوراءالنهر و خراسان در دست سامانیان بود، تشکیل خلق تاجیک انجام یافت. نوشته اوی فارسی( دقیق تر فارسی میانه) قرون هفتم و هشتم که در نزدیکی مرو یافت شد به روشنی دلالت دارد که در این دوره این مناطق با زبان فارسی ( تاجیکی که آن را زبان فارسی دری یا خود فارسی می نامیده اند) حرف می زدند.

در قرون هفتم و هشتم میلادی موقعیت و مقام این زبان در شمال شرق ایران ، شمال افغانستان، جنوب آسیای میانه و از جمله در تاجیکستان خیلی استوار و محکم شد.

گرچه تشکیل خلق تاحیک در قرون نهم و دهم انجام یافت ولی در قرون بعدی نیز در آن تحولاتی رونما گشت و بر سر همبستگی خلق تاحیک به تقویت عمومی مدنیت معنوی و مادی آن بوجود آمد.در قرون نهم و دهم در ماوراءالنهر و خراسان تصمیم بزرگ نژادی و مدنی صورت گرفته که آن تقریبا به صورت کامل به حیات دولت طاهریان وصفاریان و به ویژه سامانیان شامل میشد. به قول بیهقی در سال 5435م یکی از مقربان سلطان گفته است( ما که تازیک هستیم).

در نیمه اول قرن یازدهم اصطلاح ( تاجیک) نام آن خلقی گردید که در آسیای میانه و خراسان تشکیل یافت.

FOLLOW US ON SOCIAL MEDIA