زنده گی برای همه یکسان نیست
This piece was written by Rahil (pseudonym) who lives in Afghanistan in Persian and has been translated to English by us
You can find the English version here
شب های کوتاه تابستان توام با گرمی حرارت هوا مردمانی هستند که در راس ساعت شام میخوابند و در ساعت تعین شده صبح بیدار میشوند ولی باز هم گله و شکایه از بیخوابی و کم بودن ساعات در شب دارند . اما در این میان:-
دخترانی هستند که بعد از حاکمیت طالبان شبها ساعت ها به طور ناخود آگاه از خواب میپردند به دلیل هجوم تمام استرس ها و فشارهای روانی که در طول روز متقبل شده است.
آری!
دختری را میشناسم که در اوج ناامیدی مطلق از صحت یاب شدن اش باز هم تحصیل کرد مکتب را با اخذ نمرات کدری تمام کرد و با سپری نمودن امتحان شمولی وارد یکی از دانشکاه های دولتی شد.
زحل دختری که از دو چشم نابینا است معلولیت ای است که خودش در آن هیچ نقشی نداشته و مادرزادی با این کمبودی در یکی از ولایات افغانستان متولد شده بود ولی نابینایی دلیل برای ترک رویاهایش نبوده و نیست وی مکتب را در لیسه نابینایان شهر کابل به پایان رسانید و با سپری کردن امتحان سخت دانشگاهی موفق به راهیابی در دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه کابل گردید او با زحمات شبانه روزی خویش طی مدت چهار سال تحصیلی با اندک ترین امکانات مادی تحصیلات خویش را در مقطع لیسانس به پایان رسانید. اگرچه دوران تحصیلی علیرغم تمام مشکلات بالای همه محصلین ولی مشکلات محصلانی مانند زحل چندین برابر بوده و هست. خودم شاهد بودم که چگونه پدر پیرش از این دختر و سه پسر نابینا اش با اندک ترین امکانات مادی حمایت میکرد.پس از فراغت از دانشگاه آرزو داشت که کار کند و اندکی از زحمات خانواده اش را جبران کند ولی نمیدانست که با آمدن طالبان رویاهایش با خاک یکسان میشود.
از جمله اعضای خانواده زحل تنها یک برادرش صحتمند بود و تنها نان اور خانواده خود بود که آن هم از قضای الهی چند روز بعد از آمدن طالبان دچارمریضی مهلک سرطان میگردد و بعد از تداوی زیادی که نتیجه نمیدهد دیار فانی را ترک کرده و راهی ابدیت میگردد حالا دختری که از سرنوشت نامعلوم خود وضعیت روحی خوبی نداشت با مرگ برادرش کاملا افسرده و بی حال است و شبها با هجوم تمام افکار نامعلوم که در ذهن اش خلق میشود. بیدار میشود و اشک میریزد.
28/ JUNE/ 2022
IL
FOLLOW US ON SOCIAL MEDIA